پنجشنبه 1 آذر 1386 ـ 22 نوامبر 2007
زایش دیرهنگام
از همان روز نخست زایش"جمهوری" اسلامی، این موجود شگفت انگیز که 1400 سالی دیر به دنیا آمده است ولی ادعا دارد که نه تنها در همه رشته ها سرآمد زمانه خود است که با فروتنی و فداکاری فراوان ویژه خود این ادعای کوچک و نا چیز را نیز دارد که خداوند تبارک و تعالی مسئولیت دگرگونی جهان آلوده به گناه وناپاکی و رهایی آن از فرمانروایی استکبار جهانی که بر دو پایه آمریکا واسرائیل استوار است و تبدیل آن به بهشت موعود ( نمونه ای که هم اکنون در ایران ویران شده فراهم آورده اند) را نیز بر شانه های ضعیف ونحیف آن گذارده است، زندان و شکنجه ،کشتار وخشونت نیز همراه با دیگر سیاهی ها همزادش بوده است. روشن است که در راه انجام رسالت مهم رهایی جهان از ناپاکی، آن هم وسیله موجوداتی با دهان هایی بزرگ و مغزهایی کوچک وگنجشکی و در یک چنین حکومت الهی، به زمینه ها و وسیله های ویژه نیز نیاز بوده است که تا امروز به قرار زیر فراهم شده اند:
1 ـ استفاده ابزاری(یا ملایی) از باورهای دینی ـ مذهبی مردمانی که به سبب نفوذ موجودات تحفه و بی مانندی بنام "ملا، آخوند یا روزه خوان" در میان آنها ( که برای این مردمان فلک زده، خود را هدیه ای آسمانی نیز شمرده و می شمارند)، قرن هاست در بی سوادی یا کم سوادی وبی خبری به سر برده وخونشان آلوده به خرافه های دینی ـ سنتی شده است. بنا بر این بی هیچ تعارف یا واهمه وهراسی از هر تهمت وناسزایی باید گفت که در دیدی کلی: بنیان اندیشه وزندگی فرهنگی ـ اجتماعی این مردم بر دروغ، دو رویی، چاپلوسی، زندگی در ولنگاری و لودگی و"هر چه پیش آید خوش آید" و کشتن و نابود کردن و بر باد دادن زمان و دقیقه های پر ارزش زندگی در پای منبرهای ریا و تزویر و کاسبکاری و خباثت و رذالت ملایان ریا کار و تشنه قدرت ومکنت استوار بوده وسپری شده است(1). و این راه ویرانگر را قرن ها ست که رفته ایم و همچنان میرویم . ما در این حال و وضع بوده وهستیم در حالیکه دنیای آزاد و پیشرفته حتا یک ثانیه اش را نیز بی بهره از دست نداده ونمی دهد! آنها تولید کننده پیچیده ترین و پیشرفته ترین ماشین ها و دستگاه ها و سرآمد دگرگونی های فراوان در زمینه های علمی گوناگون و ما مصرف کنندگان بیچاره ای که سرآمد در خود بزرگ بینی و ادعاهای توخالی(دارای 2500 سال سابقه چنین وچنان و...که نتیجه اش را امروزمی بینیم) پی رو فلسفه هایی از آن توخالی تر: "اگر خدا بخواهد درست می شود"،"برای هر کسی روزی وقسمتی تعین کرده اند"، "روزی با خداست"، "خدا شفا بده!"، "خدا خودش می داند که چکار کند"، خدا خودش درست می کند"، " در کار خدا نمی شود ایراد کرد"،"یک یا علی بگو کار تمام است"،"به امید خدا درست می شود"،
"هر چه خدا خواست همآن می شود هر چه تو خواهی نه آن می شود"
و....صدها از این دست باورها تا که با خیالی آسوده بار همه مسئولیت ها در کوشش برای زندگی بهتر و پیشرفت و ترقی را از دوش خود بر داشته و خیال خود را آسوده کنیم (تصور کنید اگر غربی ها نیزچنین باورهایی داشتند چه پیش می آمد و امروز نه تنها خود آنها بلکه ما نیز که مصرف کننده تولیدهای آنها بوده ایم، هنوز هم با اسب والاغ رفت وآمد می کردیم). به این باورهای عمومی، فرهنگ " توطئه بیگانگان" و "کار انگلیسی ها است" و این دهه های اخر"امپریالیسم امریکا وصهیونیسم" را هم بیافزایم تا نتیجه کامل تر شود.
استفاده ابزاری از دین و مذهب وسنت وخرافه، اینک با در دست گرفتن قدرت وسیله ملایان و در نزدیک به 29 سال، به روشنی و شفافیت هر چه بیشتر، در اندازه هایی بسیار گسترده تروبا وقاحتی نمونه وار و نادر، در برابر چشم همه مردم ایران و جهان انجام می پذیرد و در دفتر زمانه و تاریخ پر درد ورنج این مرز و بوم برای همیشه ثبت شده و خواهد شد.
تقدس های قلابی،
این تقدس ها را باید شکست و نابود کرد
2 ـ با چنین زمینه ای در میان چنین مردمی، ساختن"امام وامام زاده" قلابی، "رهبر" قلابی و گرد آوردن سینه چاکان نان به نرخ روز خور، سینه زن و مفت خور وبیکاره که تولیدی جز خشونت ورذالت ندارند، کار سختی نبود که شد، ساختند و گرد آوردند و همه می دانیم که چگونه! با زور چماق و چاقو و قمه و زنجیر اوباش و چماق کشانی که "اسلام ناب محمدی" برای آنها کیسه زری بود که از آسمان فرو افتاده و آنها تنها در داستان ها شنیده و لی در خواب هم ندیده بودند. بنابر این شد و ساختند! "خمینی ای امام" که هم به راحتی دروغ می گفت(او گفته بود که او طلبه ای بیش نیست و به دنبال حکومت نبوده و در آینده پس از برقراری حکومت اسلامی، درکار آن دخالت نکرده به همآن طلبگی خواهد پرداخت و.. ده ها وعده های دروغ بزرگ و کوچک دیگر )و هم برای ساده دلان زود باور و ظاهربین و گروه انبوه فرصت طلبان دعاگو و تکبیر گو، به خوبی تئاتر بازی کرده ونمایش می داد؛ در همآن آغاز حکومت، با تکیه به ملایان فرصت جو وقدرت جو، دو رو، ریا کار و نابکار وشیاد ریزودرشت دیگری چون رفسنجانی، خامنه ای، جنتی، موسوی اردبیلی و.. دیگر فسیل ها، به همه کاره مملکت تبدیل شده و "بشد"، "نشد" های سراپا مسخره وبی پایه خود را آغاز کرد. آموزش و تفنگ ندیده بی کمترین دانش نظامی، تبدیل شد به"فرمانده کل قوا "!( جانشینان شایسته، خود خواه و پر مدعای او بر این مسند، رفسنجانی و خامنه ای نیز چنین بودند). کلاه گشاد ولی بر سر آن بیچارگانی رفت که دلی پاک و باوری حقیقی داشتند(درست یا نادرستی باورشان هدف و بحث من نیست) و به سادگی در دام رذالت ها ونیرنگ های "ملایان " گرفتار آمده و دسته دسته یا قربانی شدند(در جنگ "حق علیه باطل" چه آنها که جان باختند وچه آنها که دچار آسیب های سخت جسمی وروحی شدند. جنگی که اکنون کسانی در میان دو جناح رقیب، در درگیری بر سر قدرت، خود بناچار می گویند 6 سالش بیهوده بوده است ولی هیچ یک از آنها جرأت وجسارت بر دوش گرفتن مسئولیت این همه ویرانی ونابودی و یا بیان حقیقی همه آنچه که روی داده و سهم خود در آن را ندارد. تازه این به هنگامی است که خود هنوز حکومت داشته و در قدرت اند. می توان اندیشیدکه در زمان گرفتاری در چنگال دادگری و پاسخ گویی به جنایت ها، چه جدالی در میان آنها در گرفته و چگونه هر یک دیگری را مقصر ومحکوم خواهد دانست!) و یا با مغز شویی هر روزه، به ابزار جنایت های حکومت، دگردیسی یافتند.
3 ـ در چنین بازار آشفته و بی در وپیکری که هر آن امکان داشت کسانی که از بینش بیشتری بر خوردار بوده و نمی خواستند زیر بار دروغ گویی ها، نیرنگ بازی ها، زورگویی ها و بی خردی های ملایان رفته و شاید سر برآورده و پرچم مخالفت بر افروزند، به جز چماق داران حزب الله که کارشان زدن، از هم پاشیدن، نابود کردن و ایجاد ترس و هراس در جامعه بود، به وسیله های دیگری به شدت نیاز داشتند تا زبان ها را کاملن بسته، قلم ها را شکسته(همآن چیزی که امام راحل از اینکه در این کار مدت کوتاهی تاخیر کرده بود و از همآن روز نخست انقلاب این عمل واجب الهی را انجام نداده بود، خود را سرزنش نموده و طلب استغفار می فرمود) و مغز ها را از جنبش وپویش باز دارند. بنا براین جاسوسی، تفتیش و تجسس در همه کارها و زندگی شخصی مردم با امر مستقیم خمینی ای امام آغاز شده، سازمان ها ی امنیتی و گروه های گوناگون دیگر فشار شکل گرفته، بگیر وببند، زندان و شکنجه و کشتار و نابود کردن مخالفان چون نان روزانه برای حکومت ناب محمدی لازم آمد که کردند و شد آنچه که بر سر مردم آمد.
4 ـ نه تنها زندان های زمان شاه انباشته شد که ده ها زندان آشکار و پنهان دیگر نیز ساختند و هنوز نیز پس از نزدیک به 29 سال نیز دارند می سازند! انبوهی از ایرانیان به بهانه های گوناگون هر روز از بازداشت گاه ها و زندانها سر در می آورند. پرونده سازی، بگیر وببند، ربودن، گروگانگیری، شکنجه وآدمکشی، تجاوز وباج گیری به امری روزمره تبدیل شده تا حکومت "عدل علی" بر پا بماند!
اینک این داستان رنگین وننگین با انتصاب یک نادان روانی به ریاست جمهوری دامنه گسترده تری یافته است. ولی چشم ها در ایران رفته رفته باز شده است و ملایان شیاد و نیرنگ های آنها بکلی رنگ باخته اند وبا این شناخت تازه که به بهای بسیار سنگینی نیز برای مردم تمام شده است، ایرانیان در راه یکی از بزرگترین دگرگونی های تاریخ خود هستند. بنا براین حکومت نا مردمی که خطر را خوب حس کرده است، فشار، زور، قلدری و بی قانونی را هر روز بیشتر و به نهایت رسانده است. گروه گروه ایرانی ها، بی هیچ گناهی وبا پرونده سازی به بند کشیده می شوند برای اینکه: "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"، برای اینکه: "ایران آزاد ترین کشور جهان است"! و چه سخن زیبایی بیان کرده آن که گفته است: "ایران آزادترین حکومت ودولت جهان را دارد" چرا؟ چون در سایه ایجاد هراس و وحشت در جامعه با کاربرد ترور، قلدری، زورگویی وفشار ورفتارهای نهایت غیر انسانی وغیر اخلاقی، هر کاری که بخواهد می کند، هر بلایی که بخواهد بر سرمردم می آورد و هر گونه که بخواهد سرمایه های ایران را بباد می دهدو... قانون تنها همآن "کشک" مشهور است!
زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان!
نه تنها زندانیان سیاسی، که زندانیان عادی نیز در جهنم جمهوری اسلامی، در بدترین شرایط به سر می برند. گزارش وحشتناک ودردآور از زندان ها در حکومت اسلامی، با همت کوشندگان پشتیبان حقوق انسانی در ایران، بتازگی وبه گستردگی انتشار یافته و در دسترس همگان است. از روزگار تلخ تلاش گران وآزادیخواهان نیز که همه با خبر هستیم و کمتر روزی است که خبر بازداشت و به بند کشیدن یک یا تنی چند از آنها منتشر نشود. از چه کسی می توان نام برد که دیگری از قلم نیفتد؟ هر روز به تعداد دستگیری ها افزوده شده و ما جز افشاگری و فشار به سازمان های حقوق بشری، کاری از دستمان ساخته نیست. دستگیری 60 دانشجو در کمتر از 6 ماه(بنا بر بیانیه تازه منتشر شده "گروه کثیری از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور" سایت گویا، چهارشنبه 30 آبان 1386) که بنا بر آن "رکورد بی سابقه در تاریخ دانشگاه است"، خود بسیار گویاست.
ـ هنوز کسی به درستی نمی داند که بر سه دانشجوی دلیر در بند، احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری و دیگر دانشجویان در بند چه گذشته است و تنها گوشه ای از شکنجه و ستمی که بر آنها رفته است، منتشر شده است.
ـ عدنان حسن پور این آزادیخواه مبارز، زیر سایه اعدام و جنایت دست به اعتصاب غذا زده است. چه کسی به فریاد او و خانواده رنج کشیده او که دستشان از همه جا کوتاه است، خواهد رسید؟
ـ حکومت متهم است که جوان بی گناه دکتر زهرا بنی یعقوب را که اتفاقن از خانواده ای مذهبی و باورمند به حکومت بوده است رادر زندان به قتل رسانده است ولی چون همیشه، آن را خودکشی اعلام نموده است. کار به جایی رسیده است که از مجلس فرمایشی هم صدای اعتراض بلند شده است ولی آیاقدرت جستجو گر و پاسخ گویی در این حکومت الهی وجود دارد؟
ـ عماد الدین باقی به جرم پشتیبانی از حق پایمال شده زندانیان و خانواده های آنها، خود به زندان افتاده است.
ـ زندان به خانه دوم مهندس حشمت الله طبرزدی تبدیل شده است. خانه ای که خلاف کانون گرم خانواده اش، خالی از مهر و محبت و گرمی و سرشار از فشار و زورگویی و نیرنگ و پرونده سازی است. او را که مدت محکومیتش را نیز پشت سر نهاده است، بی هیچ دلیل قانونی و به بهانه های واهی برای چندمین بار دستگیر نموده وبه بند کشیده اند و به هیچ کس نیز پاسخ گو نیستند.
ـ مریم حسن خواه تنها به جرم داشتن قلبی پر احساس، کوشش و هم دردی با مردم گرفتار به ویژه زنان ایرانی، گرفتار پنجه پر مهر عدالت اسلامی شده است!
در کردستان دستگیری ها و فشار به کوشندگان بسیار بالا گرفته است.
ـ نه تنها حکم اعدام عدنان حسن پور تایید شده است که روزنامه نگار، آکو کرد نسب سرانجام به 6 ماه حبس محکوم شد.
ـ صدیق کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان، عبداله حیدریان، شکراله حیدری، شورش احمدی و.. در زندان به سر می برند.
ـ سعید متین پور، کوشنده "حقوق اقوام آذزبایجان" نیز به بند کشیده شده است.
ـ روناک صفازاده، رهانا عبدی، یاسر گلی و.... این رشته پایان ندارد و من بسیار متاسفم که قادر نیستم از همه زندانیان سیاسی گرامی با هر اندیشه و باوری که هستند، نام ببرم. به این نکته نیز توجه کنیم که این تازه بخشی اندکی از نام ها است وبیشتر نام کسانی است که شناخته شده بوده و یا امکان هایی داشته و کوشندگان ونزدیکانی داشته اند تا کار آن ها را پی گیری کرده و خبر دستگیری و وضعیت آنها را منتشر نمایند. چه بسیار دیگرانی که بی نام و نشان و بی هیج یاوری در زندان ها بسر می برند و کسی از روز ورزوگار دردناک آنها خبر ندارد. دیگر کسی چون عماد الدین باقی نیز نیست که دست کم اندک یاری به آنها و خانواده هایشان برساند.
دیروز یک هیئت سازمان ملل، پیش نویس محکومیت رژیم اسلامی ایران را به سبب پایمال کردن گسترده حقوق انسانی شهروندان تصویب نمود. آیا این محکومیت ها که همه ساله و از سوی سازمان های گوناگون حقوق بشر چون عفو بین الملل نیز انجام گرفته است، اثری بر حکومتی که نخستین دشمن مردمی است که به زور بر آنها حکومت می کند، داشته ویا دارد؟
بستن راه تنفس رژیم اسلامی
جامعه جهانی باید راه تنفس این حکومت را ببندد. تا به کلی به زد وبند و معامله با این رژیم تبهکار پایان ندهند و نمایندگان آنها را از سازمان های جهانی بیرون نیاندازند و کار را بر کنسول گری ها و سفارت خانه های آتش افروز آنها تا نهایت تنگ نکنند، و از مبارزه آزادیخواهان وبیشترین بخش مردم ایران برای آزادی پشتیبانی نکنند، این محکومیت ها اثری نخواهد داشت زیرا این حکومت همه قاعده ها و پیمان های جهانی رازیر پا نهاده وآنچه نپذیرفته و نخواهد پذیرفت، اخلاق و منش انسانی و رفتار مسالمت جویانه است. حتا اگر اینجا وآنجا هم کوشش کنند که چنین نشان دهند، ریاکارانه و دروغین است. نتیجه چندین سال مذاکره مسالمت جویانه بر سر برنامه دزدانه اتمی آنها در برابر چشم همگان است و نشان می دهد که آنها در این چند سال گفت وگو چگونه نه تنها برنامه پنهان خود را پیش برده اند که روز بروز نیز وقیح تر شده و حتا امروز طلب کار هم بوده و خواستار آن شده اند که از آنها عذر خواهی نیز بشود!؟ زبان این موجودات زبان زور وفشار است چون بازبان دیگری آشنا نیستند. پس باید در برابر آنهاهمین زبان را بکار برد.
نمونه هاو کوشش های کارساز
نمونه رفتار این چند ماه آخر حکومت اسلامی در عراق خود نمونه بسیار خوبی در این زمینه است. از زمانی که آمریکایی ها چندین مأمور امنیتی ـ سپاهی و جاسوسان و خرابکاران فرستاده حکومت اسلامی را در عراق بازداشت نموده اند، می بینید که رفتار حکومت چگونه دستخوش دگرگونی شده و مذاکره که کار خیانت کاران و بی غیرت ها و.. بود امروز به دور چهارم خود رسیده است و رهبر معظم و با غیرت همچنان در حال تذکر به اشغالگران است؟! کنترل بیشتر، سیاست های سخت گیرانه ورود به کشورهای اروپایی و آمریکا و برنامه هایی برای انگشت نگاری همگانی، کنترل بر حساب های بانکی گروه ها ویا کسانی که به تروریست ها یاری مالی می رسانند، هشیاری های بیشتر در پی گردتروریست ها و کنترل رفت و آمدها و تماس های آنها در هفته ها و ماه ها، سبب شده تا دردوسال اخیر ضربه های سختی به گروه های تروریست اسلامی وارد آورده شود (دستگیری ها در انگلستان و آلمان و خنثا نمودن نقشه های بمب گذاری های هولناک تروریست های اسلامی).
محکومیت های سران، مقام ها و آدمکشان "جمهوری" اسلامی در چندین دادگاه در کشورهای گوناگون؛ قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریست ها(که سبب شد سپاه پاسداران فورن دستحوش دگرگونی درسیاست شده و با گونه ای ادغام بسیج در خود، وظیفه خود را امنیت داخلی اعلام نموده و در آتش افروزی وسیله سپاه قدس در برون مرز، دست و پای خود را جمع کند)؛ پی گرد 5 مقام حکومت اسلامی ویک لبنانی به جرم بمب گذاری و آدمکشی در آرژانتین وسیله اینترپول؛ بستن راه معامله وبلوکه کردن دارایی های چند بانک ایرانی در خارج؛ سخت کردن صدور ویزا به آمریکا وبرخی از کشورهای مهم اروپایی برای دیپلمات ها وهیئت های ایرانی؛ قرار دادن نام تعدادی از سران سپاه در لیست سیاه و بلوکه کردن حساب های بانکی آنها ، برنامه ممنوعیت آینده ورود بسیاری از مقام های حکومتی به برون مرز در تحریم های در نظر گرفته شده احتمالی و...، کار را بر حکومت بسیار سخت نموده و راه صدور آدمکش، فتنه گری وآتش افروزی بیشتر را بر آنها بسته است. آن روزگاری که آدمکشان فرستاده حکومت با یاری سفارت خانه های حکومت به هر جنایتی دست زده و با زد وبند ها و باج های کلانی که می دادند، به سادگی فرارنموده و باز می گشتند(گذشته از مورد هایی که این جنایت کاران با همه برنامه ریزی هاو زد وبندها به دام افتادند و راز از پرده برون افتاده و دیگر نتوانستند آن را پنهان کنند) دیگر گذشته است و سردمداران رژیم هر روز در هراس بیشتراز رو شدن هر چه بیشتر پرونده جنایت های آنها و تعقیب های جهانی و گرفتاری در چنگال دادگری به سر می برند. این راه درستی است که باید هر روز با شدت بیشتر دنبال شود. اگر این سخت گیری ها، گشایش پرونده جنایت های حکومت، افزودن نام بسیاری دیگر از مقام ها ودیپلمات های حکومت به لیست سیاه، بلوکه کردن دارایی های شرکت ها، سران و مقام های حکومتی و فرماندهان سپاه و.... دیگر برنامه های تحریمی در راه فشار به حکومت اسلامی به درستی انجام پذیرد، از کوشش های به حق مردم ایران در راه به دست آوردن ازادی ورسیدن به حق انسانی و شهروندی خود پشتیبانی حقیقی شود، ایرانیان خود نیز در برابر رژیم به یک اتحاد ملی دست یافته و مبارزه خود را سامانی درست دهند، کمترین نیازی به درگیری نظامی که ایران را ویران خواهد نمود، نخواهد بود و این رژیم رسوا از درون متلاشی خواهد شد.
پا نویس:
1 ـ چون همیشه باید یاد آور شد که در میان این قشر اجتماعی نیز چون همه دیگر قشرها، انسان های درست کار وشرافتمند نیز وجود داشته و دارند هرچند اندک نیز باشند. نمی شود چشم خود را بر کار بزرگ و تاریخی آیت الله منتظری بست. او به قدرت نه گفت و وجدان وشرافتش را به آن نفروخت و نشان داد که قدرت اگر بخواهد چهارچوب ها ی انسانی واخلاقی را لگد مال کند، برای یک انسان شرافتمند چون اوکمترین ارزشی ندارد. می توان با باور و دیدگاه های آیت الله منتظری کاملن مخالف نیز بود ولی در برابر وجدان بیدار، پایداری و دلیری اش در برابر ملایان سرکوبگرف شیاد وشیفته قدرت که دین ومذهب را به دکان و کاسبی تبدیل کردند، می بایست حق را گفت و کار بزرگ، ارزنده وتاریخی او را ستود. شنا خلاف جریان آب در آن زمان و در برابر خمینی نه کار کوچکی بود ونه کار هر کسی!