Wednesday, November 28, 2007
طبرزدی در زندان اوین از امکانات اولیه رفاهی محروم است
از زندان اوین خبر میرسد مهندس حشمت الله طبرزدی که 17 روز است در بازداشت و در بند 350 به سر میبرد از داشتن امکانات اولیه رفاهی محروم است . بنا بر اخبار رسیده طبرزدی از نداشتن وسائل گرمایشی و حتی غذای مناسب رنج میبرد
وکیل مدافع ایشان نیز حق دفاع از وی را بنا بر دلایل امنیتی ندارد و قرار است وکیل مدافع جدیدی برای پیگیری قضایی وکالت ایشان را بپذیرد . لازم به ذکر است وکلای مدافع طبرزدی حق دیدار با موکل خود در زندان اوین را ندارند
مهندس طبرزدی نیز طی سخنانی ضمن ابراز تاسف از دو دستگی میان نیروی های داخلی و انتقاد از این افراد خواسته اند هر چه سریعتر به وضعیت پیش آمده پایان دهند . طبرزدی اعلام کرده است این همان راهی است که نظام می خواهد مخالفین به آن قدم بگذارند و نتیجه اش شکست شخصیت و هویت افراد از جمله خود ایشان است
اما عدم حمایت رسانه های خارج از کشور از دیگر مشکلاتی است که طبرزدی به آن اشاره داشته است . ناچیز بودن اطلاع رسانی از مشکلاتی است که وی نسبت به آن ابراز تاسف کرده است
کارزار آزادی مهندس طبرزدی بار دیگر از تمامی نیروهای داخلی و خارجی می خواهد در دفاع از طبرزدی با یکدیگر متحد شوند اعلام میکنیم حاضر به همکاری با تمام گروه های مستقل مدافع حقوق بشر می باشیم و از دوستان مبارز خواهشمندیم از انجام اعمال تفرقه انگیر پرهیز کنند . کارزار آزادی طبرزدی خواهان آشتی نیروها و پرهیز مبارزین از هر حرکتی است که سبب ایجاد اختلاف و درگیری می شود
بار دیگر ضمن اعتراض به نگهداری طبرزدی در زندان اوین اعلام میکنیم خواهان آزادی بی قید وشرط ایشان هستیم و طی نامه ای به سازمان های بین المللی نسبت به انجام اعمال مغایر با قوانین حقوق بشری در نظام جمهوری اسلامی اطلاع رسانی کرده ایم
در آخر بار دیگر از تمامی فعالین حقوق بشر ی می خواهیم از کارزار آزادی مهندس طبرزدی حمایت کنند
کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی
ایران - تهران
هفتم آبان ماه 1386
http://sostabarzadi.blogspot.com/
Sunday, November 25, 2007
چهارده روز بازداشت غیر قانونی، قانون همچنان زیر چکمه ی قدرت قرار دارد
با اینکه چهارده روز از بازداشت حشمت الله طبرزدی می گذرد متاسفانه همچنان مقامات مسئول در قوه قضاییه هیچ توضیحی در باره ی این بازداشت غیر قانونی نمی دهند .
روند بی قانون بازداشت طبرزدی نشان دهنده ی آن است که در قوه قضاییه نظام جمهوری اسلامی همانند دیگر نهاد های نظام قانون جای خود را به بی قانونی داده است و بازداشت طبرزدی را بیش از هر چیزی می توان به آدم ربایی تعبیر کرد.
آنچه که بیش از پیش در این بازداشت خود را نشان داده است عدم پاسخگویی به افکار عمومی و بیان دلیل مشخص برای فرستادن طبرزدی به زندان آن هم بدون محکومیت قضایی است
چندی پیش در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات به طبرزدی اعلام شده بود یا به طور کامل از فعالیت سیاسی دست بکشد یا اینکه به زندان بازگردد. این نشان دهنده ی آن است که وزارت اطلاعات همانند دیگر بخش های جامعه به طور کامل در قوه قضاییه هم نفوذ دارد و توسط عامل خود در دادستانی تهران حکم بی قانون بازداشت طبرزدی را صادر کرده است .
اغراق نیست اگر قضات و مسئولین قوه قضاییه را نایب وزارت اطلاعات بدانیم .درپرونده ی حشمت الله طبرزدی مطمئنا قوه قضاییه تابع نظرات وزارت اطلاعات بوده است.
وقتی قوه قضاییه که عالی ترین مرجع رسیدگی به جرایم است با زیر پا گذاشتن بندهای مختلف قانون چهارده روز فردی را بدون اتهام در بازداشت نگه میدارد نباید انتظار داشت در نظام اسلامی چیزی جز خفقان در انتظار روشن فکران و منتقدین باشد
کارزار آزادی حشمت الله طبرزدی با ابراز تاسف برای مسئولین قوه قضاییه اعلام میکند به اجبار اقدامات خود را در سطحی بالاتر ادامه خواهد داد و از این رو برای آزادی طبرزدی از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد.
در آخر ضمن تشکر از افراد و شخصیت های مدافع آزادی مهندس طبرزدی از تمامی فعالین حقوق بشر درسراسر دنیا می خواهیم بدون در نظر گرفتن تعصبات سیاسی و عقیده ای از کارزار آزادی مهندس طبرزدی دفاع و به بازداشت ایشان اعتراض کنند . مطمئنا شرط رسیدن به پیروزی اتحاد نیروهاست.
کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی
ایران -تهران
چهارم آبان 1386
Saturday, November 24, 2007
فرزند طبرزدی : مدت محکوميت پدرم به پايان رسيده اما او را زندانی کردند
در پی بازداشت حشمت الله طبرزدی، روزنامه نگار و فعال سياسی، فرزند وی، علی طبرزدی، در گفتگو با خبرنگار شبکه خبری فارسی صدای آمريکا، علت بازداشت، واکنش به اين بازداشت و همچنين دلايل بدرفتاری با پدرش را توضيح داد.
علی طبرزدی گفت:" برای ما جای سوال دارد که چطور اينها (معاونت امنيت دادستان تهران) به طور اتفاقی روز شنبه تماس گرفتند و خواستند روز يکشنبه پدرم در شعبه امنيت برای يک گفتگويی با اقای حداد حاضر باشند که ايشان هم سر ساعت رفتند اما ديداری صورت نگرفت و بعد از دو ساعت معطلی يک سرباز به ايشان دستبند زد و بعد پدرم را به طور زننده ای به زندان اوين منتقل کردند."
او افزود: " خانواده عصر يکشنبه با دادگاه تماس گرفتند اما آنها پاسخ درستی ندادند تا اينکه خود پدرم تماس گرفت و گفت که من را به منزل دوم ام منتقل کرده اند."
علی طبرزدی در ادامه با اشاره به اينکه اتهامات پدرش مشخص نيست و دادگاه نيز توضيحی نداده است، به روند برخوردهای غيرقانونی با فعالان مدنی اشاره کرد و گفت: "بدون انکه خانواده را در جريان بگذارند، بازداشت می کنند، متهم را ماه ها در شرايط سختی نگه می دارند، بازجويی می کنند و چيزهايی که خودشان می خواهند را القا می کنند."
به گفته وی، در چند روز گذشته نيز تعدادی از فعالين سياسی دانشجويی بازداشت شده اند.
فرزند طبرزدی : مدت محکوميت پدرم به پايان رسيده اما او را زندانی کردند
علی طبرزدی فرزند حشمت الله طبرزدی، روزنامه نگار و فعال سياسی، گفت مدت محکوميت پدرش به پايان رسيده بود اما او را بدون هيچ توضيحی روانه زندان کردند.
فرزند طبرزدی در گفتگو با بخش فارسی صدای آمريکا اظهار داشت که پدر او پس از آمدن به مرخصی دیگر به زندان برنگشت و مرخصی او به آزادی متصل بود.
وی در ادامه گفت وکلای مدافع پدرش از موضوع آگاه شده و اقدام می کنند اما معمولا وکلای مدافع نقش چندانی در چنين پرونده هايی ندارند.
Tuesday, November 20, 2007
بازداشت طبرزدی معمایی بی پاسخ در دستگاه عدالت اسلامی
مهندس حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه ی دموکراتیک ایران بیستم آبان ماه در اقدامی خود سرانه در دفتر معاونت امنیت دادستان تهران با حکم حسن زارع دهنوی بازداشت شد. تا به امروز هیچ مقام مسئولی در قوه قضاییه علت بازداشت ایشان را اعلام نکرده است . آنچه که مسلم است این است که بنا بر گفته ی وکیل مدافع طبرزدی حکم محکومیت ایشان در مرداد ماه به اتمام رسیده است و هیچ دلیلی برای بازداشت وی وجود ندارد
بازگشت طبرزدی به زندان بدون محکومیت قضایی تاییدی است بر نقض حقوق شهروندی مردم ایران و اتهام سازی برای فعالین سیاسی و حقوق بشری .
در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چه می گذرد که حشمت الله طبرزدی با آنکه ماه هاست تحت فشار وزارت اطلاعات قرار دارد تا کوچکترین فعالیت سیاسی نداشته باشد بدون محکومیت قضایی به زندان باز میگردد؟
مسئولین قوه قضاییه دم از عدالت و مهر ورزی می زنند حال آنکه در پرونده ی طبرزدی آنچه که بیش از پیش نمایان شده است آن است که در نظام اسلامی ابتدا افراد بازداشت می شوند سپس اتهامشان مشخص می شود! با این روند باید منتظر آن بود که آقایان اعلام کنند طبرزدی مجرم است حال چه جرمی است که قبل از ارتکاب به آن بازداشت شده است سوالی است که مسئولین باید به آن پاسخ دهند
آیا بازداشت غیر قانونی طبرزدی مهر خفقانی نیست بر فریاد های در گلو مانده مردم ناراضی ایران؟ آیا دانشجویان، کارگران،معلمین و سایر اقشار جامعه این حق را ندارند که نسبت به عملکرد دولت مردان جمهوری اسلامی اعتراض کنند ؟ با اینگونه بازداشت ها گمان می رود هر فعالیتی حتی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی در نطفه خفه خواهد شد.
کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی با محکوم کردن بازداشت غیر قانونی ایشان خواهان آزادی بی قید شرط وی بوده و از ریاست قوه قضاییه می خواهد نسبت به اینگونه اعمال که حیثیت یک سیستم را زیر سوال می برد به راحتی عبور نکنند. ما خواهان آزادی طبرزدی وبرخورد با عاملین این بازداشت غیر قانونی هستیم و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد.
تاکید میکنیم اگر طبرزدی از زندان آزاد نشود نسبت به این نقض قانون ساکت نمی نشینیم و آزادی طبرزدی را از طریق سازمان های حقوق بشری به خصوص سازمان ملل متحد پیگیری خواهیم کرد
مطمئنا کارزار آزادی مهندس طبرزدی در این راه نیازمند حمایت فعالین سیاسی و حقوق بشری می باشد.
کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی
ایران - تهران
بیست ونهم آبان 1386

اعلام حمایت پیام دانشجو از کارزار
طبرزدي فريادگري ازحلقه تنگ خفقان وگستره استبداد/ الف – بيقرار
با اينكه امروزچهارشنبه30/8/86 يازده روزازبازداشت پرابهام وغيرموجه مبارزخستگي ناپذير وآزاديخواه و((همبستگي طلب)) مهندس حشمت الله طبرزدي، با دستورغيرقانوني قاضي حسن زارع دهنوي معروف به (( حداد)) معاون امنيتي سعيد مرتضوي ميگذرد، هنوز هيچ اخبارواطلاعاتي درمورد دلائل اين بازداشت ازسوي دستگاههاي قضائي – امنيتي رژيم پيرامون علت العلل اين بازداشت اعلام نگرديده وهيچ تفهيم اتهامي نيزدرتوجيه اين اقدام غيرقانوني به طبرزدي ابلاغ نشده است.
البته اينكه چرا اينگونه بازداشتهاي خودسرانه ، وبدون محمل قانوني درجمهوري اسلامي صورت ميگيرد، با پاسخي روشن روبروست. اما بازداشت طبرزدي دراين برهه زماني ازميارزات درون مرزي، طبعا"هيچ توجيه قابل فهمي بجزخاموش كردن طنين يك صداي مخالف بامشخصات ويژه ومتفاوت باآنچه كه بعضا"درفضاي رسانه ها آنهم از درون كشور بگوش ميرسد كه بسياريشان هنوزخط مماشات واستحاله واصلاح ازدرون و...را توصيه ميكنند ندارد.
حالاديگربركسي پوشيده نمانده است كه درسيستم قضائي حكومت الهي جمهوري اسلامي، ومدعيان حكومت عدل علي، چيزي بنام حقوق شهروندي باقي نمانده وهرصدائي كه بوئي از مخالفت شفاف ازآن استشمام شودنهه قابل تحمل كه بايد بهر طريقي خاموش شود. سالهاست كه درحكومت اسلامي اصل برآن است كه اول بگيرند وببرند وبه غل وزنجيربكشند، وسپس با ساختن ورديف كردن مشتي اتهامات دروغين وساختگي وكليشه اي كه نزديك به سه دهه است برنهادهاي قضائي وامنيتي كشور حاكم است، اقدامات غيرقانوني وضدحقوق بشري خودشان را توجيه نمايند.
ازهمه اينها كه بگذريم، پرسش اساسي دراينجاست، چرادرچنين شرايطي كه موج نارضايتي ها ي داخلي بگونه اي بيسابقه تشديد يافته وهرروزنيزميتواند با شدت بيشتري تداوم يابد، واز سوي ديگررژيم درصحنه بين المللي نيزدريك بحران عظيم وغيرقابل بازگشت قراردارد، و بنا بگفته وكلاي طبرزدي، آقايان خليل بهراميان وعلي اكبربهمنش كه اعلام نموده اند دوران محكوميت موكلاشان پايان يافته، وايشان دريك مرخصي مشروط ونه آزادي كامل كه بمفهوم پايان دوران محكوميت باشد، بارديگراوبا چنان شيوه تحقيرآميزو مزورانه اي بزندان بازگردانده ميشود؟؟
بموجب تمامي دلائل ، بازداشت مجدد طبرزدي را ميتوان چنين تعبيرنمود كه اين مبارزبحق شجاع با تمامي هزينه هائي كه تا كنون پرداخته ، توانسته است ازميان انبوه تعزيه گردان اپوزيسيون داخلي ودرجهاتي برون مرزيها كه ماهيت بسياريشان بركسي پوشيده نيست، ازميان چنين دايره تنگ وخفقان آوري كه جزخوديها كسي حق فرياد ندارد، فريادگر دردهاي درگلو مانده مردمي باشد كه آهي براي فرياد ندارند. فريادگرظلمي باشد كه بركارگران – معلمان – پرستاران ودريك جمله برمردم ايران رفته است وميرود. بازتاب دهنده درد ورنجي باشد كه هرروزبريك ملت روا داشته ميشود.
طبرزدي براي آن بزندان فرستاده شد، چون با تمامي محدوديتهائي كه براي او قائل شده بودند، لب به اعتراض گشود وفرياد زد. نه با لفاظي هاي دوپهلو وآبكب وسازشكارانه. كه با صدائي رسا و بدون لرزش.
رژيم به هراس اقتاد، براي اينكه طبرزدي برخلاف تمامي محدويت ها ضروري دانست تا درگفتگو با صداي آمريكا ودربرنامه ميزگرد، پيش ازآن درگفتگو با راديو فردا، وسپس درمصاحبه با حسين مهري ازراديو صداي ايران درلس آنجلس همچون گذشته‌، يعني زمانيكه درپيام دانشجو پرده ازدزديهاي هاشمي رفسنجاني وبرادران رفيق دوست واعوان انصار اين حكومت برداشت وازهمان زمان موردغضب حكومت قرارگرفت. دراين مصاحبه ها نيزتصميم گرفت تا با علم به تبعاتي كه امروزگريبان اورا گرفته ، تريبون درد ورنج مردم ، وظلم هاي بيشماري باشد كه اين حكومت برملت ايران روا داشته است. بي پروائي وشجاعت مبارزاتي او نيزدرنوشتارهايش بخوبي مشهود است. هماوبودكه از قلب حكومت اسلامي فرياد برآورد كه رژيم اسلامي بجزسركوب داخلي راه ديگري براي ادامه حيات خودمتصورنمي بيند.
اكثريت بزرگي ازتلاشگران ومبارزين كه درعرصه داخلي مشغول ستيز با اين رژيم جهنمي هستند بخوبي ميدانند كه درجو كنوني اينگونه گفتمان مبارزاتي ازدرون كشورآنهم با شفافيت واسم ورسم نه غيرممكن كه محتاج پرداخت هزينه خواهد بود، كه طبرزدي باشجاعت هم گفت وهم نوشت. حتي اودرنقد چنين اقداماتي كه ازسوي دوستان وهمسنگرانش مطرح شده بود، بعنوان جمله معترضه گفته بود حاضراست درراستاي تحقق عقايد آزاديخواهانه خودهرهزينه اي بپردازد.
اوهمواره معتقد بود وهنوزهم هست كه رژيم اسلامي درداخل فقط با توسل به دو سياست( النصرو بالرعب ، وبرخورد با مشت آهنين ) قادراست كه چند صباحي بيشتر به حياتش ادامه دهد، ومعتقد بود كه اگرمجامع جهاني بجاي لاسيدن با اين حكومت سرمايه گذاري شان را متوجه ملت ايران نمايند اين سياست خشن حكومت نيزمثل برف آب خواهد شد.
درحقيقت بازداشت مهندس طبرزدي را بايد ازمنظرشجاعت درمبارزه وافشاگريهاي شفاف اوارزيابي نمود كه نه احمدي نژاد وحكومتگران چندان دل خوشي ازاو دارند. ونه رانده شدگان و حاشيه نشينان حكومتي ولابيست هائي پنهان وآشكارشان كه اداي اپوزيسيون بازي را درمياورند.
كمااينكه مي بينيم بعدازبازداشت غيرقانوني طبرزدي بسياري ازهمين خانمها وآقاياني كه براي يك همفكرخودشان بيا نيه چند صد امضا ئي صادرميكنند دربرابرچنين تجا وزآشكاري كه به حقوق قانوني يك شهروند، وبازداشت غيرقانوني طبرزدي صورت ميگيرد، مهرسكوت برلب هاشان ميزنند!!؟
طبرزدي درطي يكسالي كه درمرخصي مشروط وزنداني بودن درخانه اش بسرميبرد، همواره احساس خفقان ميكرد. اومعتقد بود كه بايد فرياد زد تا بارديگربازيگران سياسي وچهره پردازان داخلي وخارجي ، ولابي گران آنها نتوانند بازي ديگري را برملت ما تحميل نمايند. او بعنوان مبارزي كه بخوبي بر زيروبم اين حكومت اشراف داشت وبعنوان كسي كه ازسالها پيش يعني ازدوران دانشجوئي با روحيات ومنش احمدي نژاد وديگر ياران او درعرصه حكومت وديگرفاكت هاي حاكميت بخوبي آشنا بوده وبهمين دليل هم نقدهاي بسياري برعملكرد دروني حكومت نوشته بود، همواره معتقد بود كه براي برون رفت ازوضعيت كنوني ودستيابي به حاكميت ملي كه بتواند با محوريت (( آزادي – سكولاريسم – حقوق بشر و ومكراسي )) دركشورشكل بگيرد، بجزيك راهكار و مكانيسم راه ديگري بجزدرگيري نظامي كه مورد تائيد هيچ ايراني اي نميباشد، متصور نخواهد بود. (( همبستگي – وحركت پيك هاي همبستگي))
شايد كه نه . با قاطعيت ميتوان ادعا نمود كه رژيم جمهوري اسلامي بدليل طرح همان فريادها وموضوعيت بخشيدن به طرح چنين مسائلي طبرزدي را به بند كشيد تا شا يد بتواند طنين صداي اوراخاموش نمايد. اما دريغ وافسوس ازناداني حكومتگراني كه همواره درمسيرآزموده هاي، آزموده شده گام برميدارند! وپيدا كردن فرمولي منطقي براي حل معادلات همواره با پاكني كه ديگر توان وامكاني براي پاك كردن ندارد، بدنبال پاك كردن صورت مسئله هستند.
غافلند ازاينكه اگرطبرزدي را به بند بكشند ،هزاران طبرزدي ديگر دردانشگاهها ايران درحال خروش وجوشش هستند. اگر حشمت الله طبرزدي وعمادالدين باقي ومنصوراسانلو ودانشجويان وزنان كمپين يك ميليون امضاء را به غل وزنجيرميكشند، يا چشم بينائي ندارند ويا گوش شنوائي كه ببينند وبشنوند كه درايران امروز ميليونها ايراني بستوه آمده وآماده خروش، فريادگرهمان فريادهائي هستند وخواهند بود كه ازحلقوم فعلا"گرفتار طبرزدي و باقي و اسانلو وديگرمبارزين راه آزادي برفضا طنين افكن است.
براي حمايت وپشتيباني ازكمپين آزادي طبرزدي ميتوانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد.
((sostabarzadi.blogspot.com))
email((sostabarzadi@yahoo.com))

ايران – تهران 30 آبانماه 1386
نگراني فرزند طبرزدي ازابهام پيرامون علت بازداشت مهندس طبرزدي
علي طبرزدي فرزند حشمت اله طبرزدي در گفتگو با شبكه راديو تلويزيوني صداي آمريكا نسبت به ابهام پيرامون بازداشت مهندس طبرزدي ابراز نگراني كرد
وي گفت محكوميت حبس پدرش در8 مرداد امسال خاتمه يافته و او در حال گذراندن دوران 10 سال محروميت از حقوق اجتماعي بوده وي افزود پدرش درپي احضار به دادگاه انقلاب كه معمولا به عنوان تمديد مرخصي صورت مي گرفت ، بدون آنكه با قاضي حداد كه او را احضار كرده ملاقات كند با دستبند به بند 350 كارگري اوين منتقل شد.
علي طبرزدي در خصوص اقدامات وكلاي حشمت اله طبرزدي گفت معمولاً وكلا در چنين پرونده هايي امكان چنداني براي انجام وظايف قانوني خود ندارند.
Sunday, November 18, 2007
کارزار آزادی مهندس طبرزدی راه اندازی شد
به نام آزادی

بار دیگر مهندس حشمت الله طبرزدی به اوین ، خانه ی دومش، نامی که خود بر آن گذاشته، بازگشت. این در حالی بود که به گفته خلیل بهرامیان وکیل مدافع طبرزدی، محکومیت ایشان در مرداد ماه امسال به پایان رسیده بود و مسئولین دادگاه انقلاب ، دادستانی و وزارت اطلاعات بدون اتهام تازه ای و هر گونه توضیحی وی را بازداشت کرده اند.

ما جمعی از دانشجویان و مدافعان حقوق بشر، ضمن محکوم کردن این اقدام غیر قانونی، کارزار آزادی ایشان را راه اندازی می کنیم و تاکید داریم این کارزار هیچ گونه وابستگی به گروه ، حزب یا سازمانی ندارد و کاملا مستقل اداره می شود.
Saturday, November 17, 2007
مهندس حشمت الله طبرزدی بازداشت شد
ش:12-86
مهندس حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران صبح امروز، یکشنبه، در محل معاونت امنیت دادستانی تهران دستگیر و روانه زندان اوین شد.

به گزارش واحد خبری کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، حشمت الله طبرزدی که در مرخصی به سر می برد توسط معاونت امنیت دادستانی تهران احضار شده و پس از حضور در دفتر قاضی حسن حداد و بازجویی در این معاونت، با حکم معاون دادستان (قاضی حداد ) بازداشت شد.
طبرزدی، پیش از این به 14 سال زندان محکوم شده بود که این حکم در مرحله تجدید نظر به نصف کاهش یافت. او با پیگیری های خانواده موفق شده بود از مرخصی به شرط عدم فعالیت استفاده نماید اما در پی چندین احضار به وزارت اطلاعات و معاونت امنیت دادستانی و تهدید به بازداشت، نهایتا امروز یکشنبه در دفتر معاونت امنیت دادستان تهران بازداشت شد.
این فعال سیاسی در سال های گذشته نقش برجسته ای در هدایت فعالیت های اعتراضی در ایران داشته و به همین دلیل بارها بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
پیش از این نیز علی عزیزی و علی نکو نسبتی دو فعال برجسته دانشجویی بازداشت شده بودند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
یکشنبه 20 آبان 1386
Friday, November 16, 2007
به ياري آزاديخواهان برخيزيم/بيانيه هواداران جبهه دموكراتيك ايران- استان تهران درحمايت ازمهندس طبرزدي
به ياري آزاديخواهان برخيزيم
آزاديخواهان دمكرات بيانيه هواداران جبهه دموكراتيك ايران- استان تهران رادرحمايت ازمهندس طبرزدي بدين قرارمنتشركرد:
مبارزه سیاسی در ایران قواعد نا نوشته ای دارد که این قواید را بهتر از هر کس خود مبارز میداند.هنگامیکه او پای در عرصه خطر میگذارد ویک رژیم مستبد و بی رحم را که برای برپای ماندن از هیچ عملی روی گردان نیست به چالش میکشد.خود بهتر از هر کس میداند چه عواقبی در انتظار اوست.شاید به همین دلیل است مردم این سرزمین برای مبارزان آزادیخواه که پنجه در پنجه حاکم ظالم میاندازند حرمت بسیار قایل هستند وگاهی آنهارا تا یک اسطوره ماندگار در تاریخ بالا میبرند.کاوه آهنگر که با ضحاک مار بردوش به مبارزه بر خواست معروفترین اسطوره تاریخی ماایرانیان میباشد.
(حال چگونه است که بعد از گذشت صدها بلکه هزاران سال هنوز باید فریدون ویا کاوه ای برای آزادی این ملت پیدا بشود وچرا این ملت دست بر زانوی خود برای بر خاستن نمیگذاردسووالی است که تاکنون پاسخ اساسی برای آن پیدا نشده ومجال پرداختن به آن دراین محل نمی باشد)
اما مبارز سیاسی ؛پای در عرصه پر خطر گذارده دامنه این خطر گاه به خانواده وآشنایان وبستگان آنان میرسدچون درمقابل استبداد محض ایستاده ،استبدادی که لباس دین بر تن کرده وحرف خود را حکم خدا میداند ومخالف حکومت را مخالف خدا میداند پس سرنوشت مبارزان راه آزادی یا همان فعالین حقوق بشر از دیدگاه حاکمان معلوم ومشخص است.
زندانهای پر شده وگورستانهای آشکار شده ونشده بخشی ازسرنوشت این آزادیخواهان است.اما این تمام ماجرا نیست همان گونه که دراول مطلب آمد، دراین مملکت بااین فرهنگ پیچیده مبارزه سیاسی قاعده خاص خود را دارد که تا وارد نشوی از آن بی اطلاع هستی .
مهندس طبرزدی یک مبارزسیاسی به تمام معنا میباشد او در این چند سال مبارزه با استبداد دینی به خوبی میداند که چه میخواهد وبا استفاده از هوش سر شار خدادادی چگونه به خواسته خود برسد او هم بمانند مبارزان دیگر پی به قواعد نانوشته برده وسعی او بر این است تا از آنها برای رسیدن به هدف که همانا آزادی و دمکراسی برای این سرزمین بلا زده میباشد بهترین استفاده را ببرد.
پس اگر دستی به او نمی دهیم پایی بر پایش نزنیم .هرچندوظیفه ما به عنوان یک انسان چنان اقتضا میکند که به یاری آزادیخواهان بر خیزیم جدا از هر عقیده ومرام ومسلکی که داریم ودارند.
در حال حاضر وضعیت کشوربه گونه ای است که درنگ جایز نیست.
هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران_استان تهران
حبس بدون محاکمه
سخنگوی برون مرزی جبهه دمکراتیک ایران اعلام کرد
بازگرداندن طبرزدي به زندان بدون محكوميت قضايي غيرقانوني است
خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی:در پي احضار طبرزدي به دادگاه انقلاب از سوي قاضي حداد (قاضي كه درپيوند با رفسنجاني است )وبازگرداندن وي به زندان بدون محاكمه جديد،كيانوش سنجري سخنگوي برون مرزي جبهه دمكراتيك ايران درگفتگوي كوتاه با شبكه راديو تلويزيوني صداي امريكا اعلام كردبا توجه به پايان دوران محكوميت طبرزدي بازگرداندن وي به زندان بدون ابلاغ اتهام تازه غيرقانوني است.سنجري ضمن دفاع از دانشجويان دربند اميركبير ،بازداشت فعالين حقوق بشر نظيرعمادالدين باقي ،سپيده پورآقايي ،عباس خرسندي،منصورفرجي،روناك صفارزاده،هاناعبدي ومحكوميت عدنان حسن پوربه اعدام را مصاديق نقض حقوق انساني در ايران خواند وخواهان آزادي كليه زندانيا ن سياسي درايران شد.سخنگوي برون مرزي جبهه دمكراتيك ايران ازمجامع دفاع ازحقوق بشر درجهان خواست نسبت به موج جديد احضار وبازداشت فعالين سياسي وحقوق بشري در ايران سكوت ننمايند
طبرزدي روانه زندان شد
زارع زاده اردشير
روز آنلاین
به حکم قاضي حداد حشمت الله طبرزدی
‎ روز گذشته در محل دادستاني تهران بازداشت و روانه زندان اوين شد. به گفته خانواده طبرزدي، "او به دنبال احضار به معاونت امنيت دادستاني تهران، در آنجا حاضر ولي به حکم قاضي حسن حداد، ‏از آنجا روانه زندان اوين شد."‏
به گفته خانواده وي‎ ‎‏"طبرزدي زماني که به زندان منتقل مي شد در تماس تلفني با منزل خبر دستگيري خود را ‏اعلام کرد."‏
در همين ارتباط وکيل مدافع طبرزدي گفت مدت محكوميت او در مرداد ماه امسال پايان يافت و بازگرداندن وي به ‏زندان، بدون آنكه محكوميت جديدي متوجه او باشد، فاقد وجاهت قانوني و به منزله تعرضي آشكاربه حقوق ‏شهروندي است.‏
حشمت الله طبرزدي، فعال سياسي پيش از اين به ۱۴ سال زندان محکوم شده بود. بر اساس حکم صادره از سوي ‏شعبه ي 26 دادگاه انقلاب، که در آن زمان قاضي حداد رياست آن را بر عهده داشت، حشمت الله طبرزدي به اتهام ‏تشکيل جبهه دمکراتيک ايران به 10 سال حبس، به‎ ‎اتهام توهين به رهبري به 2 سال حبس، به اتهام تبليغ عليه ‏نظام به 1 سال‏‎ ‎حبس، به اتهام تشويش اذهان عمومي به 1 سال حبس و همچنين به 10 سال محروميت از حقوق‏‎ ‎اجتماعي و تبعيد به زندان برازجان در جنوب کشور محکوم شده بود.‏
‏ دادگاه تجديد نظر، اتهام تبليغ عليه نظام و تشويش اذهان عمومي را ادغام و مجازات تبعيد به زندان برازجان را ‏لغو کرده بود. از سوي ديگر حکم 10 سال حبس تعزيري وي به‏‎ ‎‏ اتهام تشکيل گروه غير قانوني در شعبه هفتم ‏ديوان عالي کشور به 5 سال‏‎ ‎تقليل يافته بود.‏حشمت الله طبرزدي پس از مدتي به شرط سکوت و عدم فعاليت سياسي به مرخصي فرستاده شد؛ بعد از آن دادگاه ‏انقلاب و وزارت‏‎ ‎اطلاعات بارها از وي خواست از نوشتن مقاله، انجام مصاحبه و تشکيل جلسه و ديگر فعاليت ‏هاي خود امتناع ورزد.طبرزدي آخرين بار از تهران در ميزگردي در صداي آمريکا شرکت کرد و خود درباره ‏اين محدوديت ها به تفصيل توضيح داد.‏
جبهه دمکراتيک ايران، که حشمت طبرزدي دبير کل آن است، با انتشار بيانيه اي بازداشت طبرزدي را محکوم ‏کرد.
بيانيه جبهه دمكراتيك ايران/مهندس طبرزدي بازداشت شد
همانگونه كه ازروند رخداد هاي اخير درعرصه داخلي انتظارمي رفت، صبح امروز شعبه 26 دادگاه انقلاب مهندس طبرزدي را تحت عنوان تمديد مرخصي احضار نموده اما پس ازحضوروي دردادگاه ماموران امنيتي او را به زندان اوين منتقل نمودند. اين درحالي است كه بنا به گفته وكيل طبرزدي مدت محكوميت طبرزدي درمرداد ماه امسال خاتمه يافته وبازگرداندن وي به زندان بدون آنكه محكوميت جديدي متوجه او گردد فاقد محمل قانوني و به منزله تعرضي آشكاربه حقوق شهروندي است.
اين درشرايطي است كه سياست هاي خردگريز حاكميت ازيك سو كشوررا درآستانه جنگ ويرانگرديگري قرارداده وازسوي ديگربي كفايتي حكام هرروز تضييقات اقتصادي و اجتماعي تازه اي بر ضد ملت به بارآورده و انسداد سياسي مردم را ازامكان مشاركت درتعيين سرنوشت خود محروم مي سازد.درشرايطي كه آمارروزنامه نگاران دربند، كارگران ازكاربيكارشده، فرهنگيان بركنارازخدمت ، جوانان ودانشجويان بازداشت شده ، محاكمه هاي غيرقانوني و اعدام هاي انفرادي وجمعي و دريك كلام خيل مردم محروم ازحقوق شهروندي يگانه آمارهاي اين كشوراست كه سيرصعودي رانشان مي دهد.تامل دراين وضعيت مبين آن است كه جمله شاخصه هاي فوق حكايت ازناتواني وبي تدبيري حكام دراداره كشورمي نمايد. هنوزبازداشت شدگان 18 شهريورسپيده پورآقايي ، عباس خرسندي ، منصورفرجي ،قاسم شيرزاد، بهرام راسخي ،ميثم رودكي با اتهام نامعلوم درسلول هاي اوين به سرمي برند. هنوزازآزادي دانشجويان دربند دانشگاه پلي تكنيك منصوري ، توكلي وقصابان خبري نيست .هنوز عدنان حسن پور روزنامه نگاركرد زيرتيغ اعدام است. هنوزشمارقابل توجهي ازنيروهاي دمكراسي طلب در زندان هاي كردستان ، آذربايجان ، خوزستان و بلوچستان و ديگر نقاط اين كشوربه جرم بيان وقلم خود دراسارتند. جبهه دمكراتيك ايران ضمن دعوت ازمدافعان حقوق بشر در داخل وخارج كشوربه اعتراض هماهنگ به نقض مستمرحقوق انسانها درايران برخواست مشترك احزاب و نيروهاي دمكراسي خواه مبني برآزادي كليه زندانيان سياسي وسرسپردن حكومتگران به مطالبات آزاديخواهانه وعدالت جويانه ملت ايران پاي مي فشرد و همچنين خواهان آزادي بي قيد و شرط همه آزادي طلبان دربند به ويژه مهندس حشمت اله طبرزدي دبيركل اين جبهه مي باشد.
زنده باد آزادي
گسسته باد زنجير استبداد/ برقرارباد دمكراسي
تهران 20 آبان 1386 خورشيدي
جبهه دمكراتيك ايران
بازداشت طبرزدي وپرسش ازاپوزيسيون خاموش/مسعود سلامتی
بار كه حكايت ديگرباربازداشت مهندس طبرزدي ره توشه كاروان خبر مي گردد اين تلنگر استفهام برانگيز نوازشگر اذهان است كه اگر هموندان و همراهان جبهه دمكراتيك ايران ويا جبهه متحد دانشجويي از مبارزات طبرزدي و اهداف اين مبارزه حمايت مي كنندهيچ پديده بديع و غيرقابل پيش بيني رخ نداده است وامري است قابل انتظار اما پرسش آنجاست كه افراد و جرياناتي كه همبستگي و هماهنگي در اهداف مشترك را پي مي جويند يا دست كم سرلوحه شعارهاي خود قرار مي دهند آنگاه كه دراين مسير كم سو يا بي فروغ ظاهر مي شوند آيا برخلاف باورها و معيارهاي خود گام بر نمي دارند؟
اگر برآيند بخشي از آسيب شناسي اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران بدرستي نا ظر بر اين امر باشد كه فاقد رهبري (خواه فردي يا جمعي) است. تدبير اين كاستي درگرو آن نيست كه افراد يا جريان ها و احزاب با توصيه و توصيف ذهني ويا خواهش و دست به دامن شدن درصدد رهبر سازي باشند . در واقع اين مهم پروسه اي است كه تنها در جريان عمل به هويت يابي عيني نايل خواهد شد. ازديگر سو لحاظ اين مولفه نيز طبيعي است كه احزاب ، گروهها و جريانات سياسي آنجابه مرزبندي و بازشناسي از يكديگر نايل گردند كه قادرباشند ازمشي ، باورها واهداف خاص خود پيروي كنند اما بطور قطع نيروها و جريان هايي كه در امر مبارزه تنها خود را مي بينند و در فرصت هاي مغتنم از كنشگري مناسب و تاثير گذار در مقاطعي كه نيازبه واكنش و تعامل مثبت است بازمي مانند به طور طبيعي در جايگاهي كه شايسته وسعت نظراست قرارنخواهند گرفت.
اينكه حاكميت مترصد آن باشد از هر روندي كه غايت آن به پيدايي آلترناتيو ياري رساند ممانعت بعمل آورد امري شگفت آور نيست ضمن آنكه تشخيص اينگونه رويكردها هم دشوارنيست اما اينكه اپوزيسيون نسبت به درس ها ي پياپي سال هاي برباد رفته بي اعتنا گردد و با تنيدن در تارتنگ نظري باز هم داعيه دار پويش درمسير گره گشايي گره سياسي ايران باشد عجيب است.
بي ترديد موارد نقض حقوق انسان ها در كشور ما ن به مرتبه اي از شيوع و وفور رسيده كه حتي شمارش آن در عرصه هاي مختلف براي هر آنكه خواهان وقوف به مرزهاي اين پهنه مرارت انگيز باشد خالي از اشكال و دشواري نخواهد بود اما آيا در انبوه اين عرصه هاي پرتعب نقاط روشن و قابل اتكا يافت نمي شود كه اجماع نيروهاي سياسي اپوزيسيون را موجب شود. آيا نقطه اي وجود ندارد كه با حربه توانمند همبستگي بتوان بر آن بنيادي را ساز كرد و گام ها بعدي را برآن استوار ساخت .
شايد بازداشت طبرزدي را بتوان يكي ازآن نقاط برشمرد . حمايت ازآزادي طبرزدي آن هم دربرهه اي كه شتاب زدگي رژيم در اين مرحله از بازداشت وي موجب شد تا ظواهر امرنيز مراعات نشده و به رغم مستندات موجود درزندان اوين كه حاكي ازآن است دوره حبس و محكوميت وي به پايان رسيده درشيوه اي كه مقررات ناقص حاكم بر كشور نيز نافي آن است ومبين حركتي غيرقانوني است بدون طرح اتهام جديد و محكوميت تازه و بي هيچ توضيح مراجع رسمي حكومت اورا به زندان بازگردانده اند.آيا اين همان حركت اشتباه نيست كه بايد بخوبي ازآن بهره جست.
به نظر مي رسد اين فرصت مغتنمي است براي تمهيد كارزاري گسترده. گرچه درداخل وخارج همواره روزنه هايي فرا راه جويندگان اين عرصه هاقابل يافتن است و البته انتظار از آن بخش اپوزيسيون كه آزادي عمل بيشتري دارند نيزافزونتراست. آيا درايتي درما هست تا اين تهديد را به فرصت بدل سازيم.
Wednesday, November 14, 2007
زندان و زندانیان سیاسی، همزادان "جمهوری" اسلامی!/کوروش گلنام
پنجشنبه 1 آذر 1386 ـ 22 نوامبر 2007
زایش دیرهنگام
از همان روز نخست زایش"جمهوری" اسلامی، این موجود شگفت انگیز که 1400 سالی دیر به دنیا آمده است ولی ادعا دارد که نه تنها در همه رشته ها سرآمد زمانه خود است که با فروتنی و فداکاری فراوان ویژه خود این ادعای کوچک و نا چیز را نیز دارد که خداوند تبارک و تعالی مسئولیت دگرگونی جهان آلوده به گناه وناپاکی و رهایی آن از فرمانروایی استکبار جهانی که بر دو پایه آمریکا واسرائیل استوار است و تبدیل آن به بهشت موعود ( نمونه ای که هم اکنون در ایران ویران شده فراهم آورده اند) را نیز بر شانه های ضعیف ونحیف آن گذارده است، زندان و شکنجه ،کشتار وخشونت نیز همراه با دیگر سیاهی ها همزادش بوده است. روشن است که در راه انجام رسالت مهم رهایی جهان از ناپاکی، آن هم وسیله موجوداتی با دهان هایی بزرگ و مغزهایی کوچک وگنجشکی و در یک چنین حکومت الهی، به زمینه ها و وسیله های ویژه نیز نیاز بوده است که تا امروز به قرار زیر فراهم شده اند:
1 ـ استفاده ابزاری(یا ملایی) از باورهای دینی ـ مذهبی مردمانی که به سبب نفوذ موجودات تحفه و بی مانندی بنام "ملا، آخوند یا روزه خوان" در میان آنها ( که برای این مردمان فلک زده، خود را هدیه ای آسمانی نیز شمرده و می شمارند)، قرن هاست در بی سوادی یا کم سوادی وبی خبری به سر برده وخونشان آلوده به خرافه های دینی ـ سنتی شده است. بنا بر این بی هیچ تعارف یا واهمه وهراسی از هر تهمت وناسزایی باید گفت که در دیدی کلی: بنیان اندیشه وزندگی فرهنگی ـ اجتماعی این مردم بر دروغ، دو رویی، چاپلوسی، زندگی در ولنگاری و لودگی و"هر چه پیش آید خوش آید" و کشتن و نابود کردن و بر باد دادن زمان و دقیقه های پر ارزش زندگی در پای منبرهای ریا و تزویر و کاسبکاری و خباثت و رذالت ملایان ریا کار و تشنه قدرت ومکنت استوار بوده وسپری شده است(1). و این راه ویرانگر را قرن ها ست که رفته ایم و همچنان میرویم . ما در این حال و وضع بوده وهستیم در حالیکه دنیای آزاد و پیشرفته حتا یک ثانیه اش را نیز بی بهره از دست نداده ونمی دهد! آنها تولید کننده پیچیده ترین و پیشرفته ترین ماشین ها و دستگاه ها و سرآمد دگرگونی های فراوان در زمینه های علمی گوناگون و ما مصرف کنندگان بیچاره ای که سرآمد در خود بزرگ بینی و ادعاهای توخالی(دارای 2500 سال سابقه چنین وچنان و...که نتیجه اش را امروزمی بینیم) پی رو فلسفه هایی از آن توخالی تر: "اگر خدا بخواهد درست می شود"،"برای هر کسی روزی وقسمتی تعین کرده اند"، "روزی با خداست"، "خدا شفا بده!"، "خدا خودش می داند که چکار کند"، خدا خودش درست می کند"، " در کار خدا نمی شود ایراد کرد"،"یک یا علی بگو کار تمام است"،"به امید خدا درست می شود"،
"هر چه خدا خواست همآن می شود هر چه تو خواهی نه آن می شود"
و....صدها از این دست باورها تا که با خیالی آسوده بار همه مسئولیت ها در کوشش برای زندگی بهتر و پیشرفت و ترقی را از دوش خود بر داشته و خیال خود را آسوده کنیم (تصور کنید اگر غربی ها نیزچنین باورهایی داشتند چه پیش می آمد و امروز نه تنها خود آنها بلکه ما نیز که مصرف کننده تولیدهای آنها بوده ایم، هنوز هم با اسب والاغ رفت وآمد می کردیم). به این باورهای عمومی، فرهنگ " توطئه بیگانگان" و "کار انگلیسی ها است" و این دهه های اخر"امپریالیسم امریکا وصهیونیسم" را هم بیافزایم تا نتیجه کامل تر شود.
استفاده ابزاری از دین و مذهب وسنت وخرافه، اینک با در دست گرفتن قدرت وسیله ملایان و در نزدیک به 29 سال، به روشنی و شفافیت هر چه بیشتر، در اندازه هایی بسیار گسترده تروبا وقاحتی نمونه وار و نادر، در برابر چشم همه مردم ایران و جهان انجام می پذیرد و در دفتر زمانه و تاریخ پر درد ورنج این مرز و بوم برای همیشه ثبت شده و خواهد شد.
تقدس های قلابی،
این تقدس ها را باید شکست و نابود کرد
2 ـ با چنین زمینه ای در میان چنین مردمی، ساختن"امام وامام زاده" قلابی، "رهبر" قلابی و گرد آوردن سینه چاکان نان به نرخ روز خور، سینه زن و مفت خور وبیکاره که تولیدی جز خشونت ورذالت ندارند، کار سختی نبود که شد، ساختند و گرد آوردند و همه می دانیم که چگونه! با زور چماق و چاقو و قمه و زنجیر اوباش و چماق کشانی که "اسلام ناب محمدی" برای آنها کیسه زری بود که از آسمان فرو افتاده و آنها تنها در داستان ها شنیده و لی در خواب هم ندیده بودند. بنابر این شد و ساختند! "خمینی ای امام" که هم به راحتی دروغ می گفت(او گفته بود که او طلبه ای بیش نیست و به دنبال حکومت نبوده و در آینده پس از برقراری حکومت اسلامی، درکار آن دخالت نکرده به همآن طلبگی خواهد پرداخت و.. ده ها وعده های دروغ بزرگ و کوچک دیگر )و هم برای ساده دلان زود باور و ظاهربین و گروه انبوه فرصت طلبان دعاگو و تکبیر گو، به خوبی تئاتر بازی کرده ونمایش می داد؛ در همآن آغاز حکومت، با تکیه به ملایان فرصت جو وقدرت جو، دو رو، ریا کار و نابکار وشیاد ریزودرشت دیگری چون رفسنجانی، خامنه ای، جنتی، موسوی اردبیلی و.. دیگر فسیل ها، به همه کاره مملکت تبدیل شده و "بشد"، "نشد" های سراپا مسخره وبی پایه خود را آغاز کرد. آموزش و تفنگ ندیده بی کمترین دانش نظامی، تبدیل شد به"فرمانده کل قوا "!( جانشینان شایسته، خود خواه و پر مدعای او بر این مسند، رفسنجانی و خامنه ای نیز چنین بودند). کلاه گشاد ولی بر سر آن بیچارگانی رفت که دلی پاک و باوری حقیقی داشتند(درست یا نادرستی باورشان هدف و بحث من نیست) و به سادگی در دام رذالت ها ونیرنگ های "ملایان " گرفتار آمده و دسته دسته یا قربانی شدند(در جنگ "حق علیه باطل" چه آنها که جان باختند وچه آنها که دچار آسیب های سخت جسمی وروحی شدند. جنگی که اکنون کسانی در میان دو جناح رقیب، در درگیری بر سر قدرت، خود بناچار می گویند 6 سالش بیهوده بوده است ولی هیچ یک از آنها جرأت وجسارت بر دوش گرفتن مسئولیت این همه ویرانی ونابودی و یا بیان حقیقی همه آنچه که روی داده و سهم خود در آن را ندارد. تازه این به هنگامی است که خود هنوز حکومت داشته و در قدرت اند. می توان اندیشیدکه در زمان گرفتاری در چنگال دادگری و پاسخ گویی به جنایت ها، چه جدالی در میان آنها در گرفته و چگونه هر یک دیگری را مقصر ومحکوم خواهد دانست!) و یا با مغز شویی هر روزه، به ابزار جنایت های حکومت، دگردیسی یافتند.
3 ـ در چنین بازار آشفته و بی در وپیکری که هر آن امکان داشت کسانی که از بینش بیشتری بر خوردار بوده و نمی خواستند زیر بار دروغ گویی ها، نیرنگ بازی ها، زورگویی ها و بی خردی های ملایان رفته و شاید سر برآورده و پرچم مخالفت بر افروزند، به جز چماق داران حزب الله که کارشان زدن، از هم پاشیدن، نابود کردن و ایجاد ترس و هراس در جامعه بود، به وسیله های دیگری به شدت نیاز داشتند تا زبان ها را کاملن بسته، قلم ها را شکسته(همآن چیزی که امام راحل از اینکه در این کار مدت کوتاهی تاخیر کرده بود و از همآن روز نخست انقلاب این عمل واجب الهی را انجام نداده بود، خود را سرزنش نموده و طلب استغفار می فرمود) و مغز ها را از جنبش وپویش باز دارند. بنا براین جاسوسی، تفتیش و تجسس در همه کارها و زندگی شخصی مردم با امر مستقیم خمینی ای امام آغاز شده، سازمان ها ی امنیتی و گروه های گوناگون دیگر فشار شکل گرفته، بگیر وببند، زندان و شکنجه و کشتار و نابود کردن مخالفان چون نان روزانه برای حکومت ناب محمدی لازم آمد که کردند و شد آنچه که بر سر مردم آمد.
4 ـ نه تنها زندان های زمان شاه انباشته شد که ده ها زندان آشکار و پنهان دیگر نیز ساختند و هنوز نیز پس از نزدیک به 29 سال نیز دارند می سازند! انبوهی از ایرانیان به بهانه های گوناگون هر روز از بازداشت گاه ها و زندانها سر در می آورند. پرونده سازی، بگیر وببند، ربودن، گروگانگیری، شکنجه وآدمکشی، تجاوز وباج گیری به امری روزمره تبدیل شده تا حکومت "عدل علی" بر پا بماند!
اینک این داستان رنگین وننگین با انتصاب یک نادان روانی به ریاست جمهوری دامنه گسترده تری یافته است. ولی چشم ها در ایران رفته رفته باز شده است و ملایان شیاد و نیرنگ های آنها بکلی رنگ باخته اند وبا این شناخت تازه که به بهای بسیار سنگینی نیز برای مردم تمام شده است، ایرانیان در راه یکی از بزرگترین دگرگونی های تاریخ خود هستند. بنا براین حکومت نا مردمی که خطر را خوب حس کرده است، فشار، زور، قلدری و بی قانونی را هر روز بیشتر و به نهایت رسانده است. گروه گروه ایرانی ها، بی هیچ گناهی وبا پرونده سازی به بند کشیده می شوند برای اینکه: "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"، برای اینکه: "ایران آزاد ترین کشور جهان است"! و چه سخن زیبایی بیان کرده آن که گفته است: "ایران آزادترین حکومت ودولت جهان را دارد" چرا؟ چون در سایه ایجاد هراس و وحشت در جامعه با کاربرد ترور، قلدری، زورگویی وفشار ورفتارهای نهایت غیر انسانی وغیر اخلاقی، هر کاری که بخواهد می کند، هر بلایی که بخواهد بر سرمردم می آورد و هر گونه که بخواهد سرمایه های ایران را بباد می دهدو... قانون تنها همآن "کشک" مشهور است!
زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان!
نه تنها زندانیان سیاسی، که زندانیان عادی نیز در جهنم جمهوری اسلامی، در بدترین شرایط به سر می برند. گزارش وحشتناک ودردآور از زندان ها در حکومت اسلامی، با همت کوشندگان پشتیبان حقوق انسانی در ایران، بتازگی وبه گستردگی انتشار یافته و در دسترس همگان است. از روزگار تلخ تلاش گران وآزادیخواهان نیز که همه با خبر هستیم و کمتر روزی است که خبر بازداشت و به بند کشیدن یک یا تنی چند از آنها منتشر نشود. از چه کسی می توان نام برد که دیگری از قلم نیفتد؟ هر روز به تعداد دستگیری ها افزوده شده و ما جز افشاگری و فشار به سازمان های حقوق بشری، کاری از دستمان ساخته نیست. دستگیری 60 دانشجو در کمتر از 6 ماه(بنا بر بیانیه تازه منتشر شده "گروه کثیری از فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور" سایت گویا، چهارشنبه 30 آبان 1386) که بنا بر آن "رکورد بی سابقه در تاریخ دانشگاه است"، خود بسیار گویاست.
ـ هنوز کسی به درستی نمی داند که بر سه دانشجوی دلیر در بند، احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری و دیگر دانشجویان در بند چه گذشته است و تنها گوشه ای از شکنجه و ستمی که بر آنها رفته است، منتشر شده است.
ـ عدنان حسن پور این آزادیخواه مبارز، زیر سایه اعدام و جنایت دست به اعتصاب غذا زده است. چه کسی به فریاد او و خانواده رنج کشیده او که دستشان از همه جا کوتاه است، خواهد رسید؟
ـ حکومت متهم است که جوان بی گناه دکتر زهرا بنی یعقوب را که اتفاقن از خانواده ای مذهبی و باورمند به حکومت بوده است رادر زندان به قتل رسانده است ولی چون همیشه، آن را خودکشی اعلام نموده است. کار به جایی رسیده است که از مجلس فرمایشی هم صدای اعتراض بلند شده است ولی آیاقدرت جستجو گر و پاسخ گویی در این حکومت الهی وجود دارد؟
ـ عماد الدین باقی به جرم پشتیبانی از حق پایمال شده زندانیان و خانواده های آنها، خود به زندان افتاده است.
ـ زندان به خانه دوم مهندس حشمت الله طبرزدی تبدیل شده است. خانه ای که خلاف کانون گرم خانواده اش، خالی از مهر و محبت و گرمی و سرشار از فشار و زورگویی و نیرنگ و پرونده سازی است. او را که مدت محکومیتش را نیز پشت سر نهاده است، بی هیچ دلیل قانونی و به بهانه های واهی برای چندمین بار دستگیر نموده وبه بند کشیده اند و به هیچ کس نیز پاسخ گو نیستند.
ـ مریم حسن خواه تنها به جرم داشتن قلبی پر احساس، کوشش و هم دردی با مردم گرفتار به ویژه زنان ایرانی، گرفتار پنجه پر مهر عدالت اسلامی شده است!
در کردستان دستگیری ها و فشار به کوشندگان بسیار بالا گرفته است.
ـ نه تنها حکم اعدام عدنان حسن پور تایید شده است که روزنامه نگار، آکو کرد نسب سرانجام به 6 ماه حبس محکوم شد.
ـ صدیق کبودوند، رئیس سازمان حقوق بشر کردستان، عبداله حیدریان، شکراله حیدری، شورش احمدی و.. در زندان به سر می برند.
ـ سعید متین پور، کوشنده "حقوق اقوام آذزبایجان" نیز به بند کشیده شده است.
ـ روناک صفازاده، رهانا عبدی، یاسر گلی و.... این رشته پایان ندارد و من بسیار متاسفم که قادر نیستم از همه زندانیان سیاسی گرامی با هر اندیشه و باوری که هستند، نام ببرم. به این نکته نیز توجه کنیم که این تازه بخشی اندکی از نام ها است وبیشتر نام کسانی است که شناخته شده بوده و یا امکان هایی داشته و کوشندگان ونزدیکانی داشته اند تا کار آن ها را پی گیری کرده و خبر دستگیری و وضعیت آنها را منتشر نمایند. چه بسیار دیگرانی که بی نام و نشان و بی هیج یاوری در زندان ها بسر می برند و کسی از روز ورزوگار دردناک آنها خبر ندارد. دیگر کسی چون عماد الدین باقی نیز نیست که دست کم اندک یاری به آنها و خانواده هایشان برساند.
دیروز یک هیئت سازمان ملل، پیش نویس محکومیت رژیم اسلامی ایران را به سبب پایمال کردن گسترده حقوق انسانی شهروندان تصویب نمود. آیا این محکومیت ها که همه ساله و از سوی سازمان های گوناگون حقوق بشر چون عفو بین الملل نیز انجام گرفته است، اثری بر حکومتی که نخستین دشمن مردمی است که به زور بر آنها حکومت می کند، داشته ویا دارد؟
بستن راه تنفس رژیم اسلامی
جامعه جهانی باید راه تنفس این حکومت را ببندد. تا به کلی به زد وبند و معامله با این رژیم تبهکار پایان ندهند و نمایندگان آنها را از سازمان های جهانی بیرون نیاندازند و کار را بر کنسول گری ها و سفارت خانه های آتش افروز آنها تا نهایت تنگ نکنند، و از مبارزه آزادیخواهان وبیشترین بخش مردم ایران برای آزادی پشتیبانی نکنند، این محکومیت ها اثری نخواهد داشت زیرا این حکومت همه قاعده ها و پیمان های جهانی رازیر پا نهاده وآنچه نپذیرفته و نخواهد پذیرفت، اخلاق و منش انسانی و رفتار مسالمت جویانه است. حتا اگر اینجا وآنجا هم کوشش کنند که چنین نشان دهند، ریاکارانه و دروغین است. نتیجه چندین سال مذاکره مسالمت جویانه بر سر برنامه دزدانه اتمی آنها در برابر چشم همگان است و نشان می دهد که آنها در این چند سال گفت وگو چگونه نه تنها برنامه پنهان خود را پیش برده اند که روز بروز نیز وقیح تر شده و حتا امروز طلب کار هم بوده و خواستار آن شده اند که از آنها عذر خواهی نیز بشود!؟ زبان این موجودات زبان زور وفشار است چون بازبان دیگری آشنا نیستند. پس باید در برابر آنهاهمین زبان را بکار برد.
نمونه هاو کوشش های کارساز
نمونه رفتار این چند ماه آخر حکومت اسلامی در عراق خود نمونه بسیار خوبی در این زمینه است. از زمانی که آمریکایی ها چندین مأمور امنیتی ـ سپاهی و جاسوسان و خرابکاران فرستاده حکومت اسلامی را در عراق بازداشت نموده اند، می بینید که رفتار حکومت چگونه دستخوش دگرگونی شده و مذاکره که کار خیانت کاران و بی غیرت ها و.. بود امروز به دور چهارم خود رسیده است و رهبر معظم و با غیرت همچنان در حال تذکر به اشغالگران است؟! کنترل بیشتر، سیاست های سخت گیرانه ورود به کشورهای اروپایی و آمریکا و برنامه هایی برای انگشت نگاری همگانی، کنترل بر حساب های بانکی گروه ها ویا کسانی که به تروریست ها یاری مالی می رسانند، هشیاری های بیشتر در پی گردتروریست ها و کنترل رفت و آمدها و تماس های آنها در هفته ها و ماه ها، سبب شده تا دردوسال اخیر ضربه های سختی به گروه های تروریست اسلامی وارد آورده شود (دستگیری ها در انگلستان و آلمان و خنثا نمودن نقشه های بمب گذاری های هولناک تروریست های اسلامی).
محکومیت های سران، مقام ها و آدمکشان "جمهوری" اسلامی در چندین دادگاه در کشورهای گوناگون؛ قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریست ها(که سبب شد سپاه پاسداران فورن دستحوش دگرگونی درسیاست شده و با گونه ای ادغام بسیج در خود، وظیفه خود را امنیت داخلی اعلام نموده و در آتش افروزی وسیله سپاه قدس در برون مرز، دست و پای خود را جمع کند)؛ پی گرد 5 مقام حکومت اسلامی ویک لبنانی به جرم بمب گذاری و آدمکشی در آرژانتین وسیله اینترپول؛ بستن راه معامله وبلوکه کردن دارایی های چند بانک ایرانی در خارج؛ سخت کردن صدور ویزا به آمریکا وبرخی از کشورهای مهم اروپایی برای دیپلمات ها وهیئت های ایرانی؛ قرار دادن نام تعدادی از سران سپاه در لیست سیاه و بلوکه کردن حساب های بانکی آنها ، برنامه ممنوعیت آینده ورود بسیاری از مقام های حکومتی به برون مرز در تحریم های در نظر گرفته شده احتمالی و...، کار را بر حکومت بسیار سخت نموده و راه صدور آدمکش، فتنه گری وآتش افروزی بیشتر را بر آنها بسته است. آن روزگاری که آدمکشان فرستاده حکومت با یاری سفارت خانه های حکومت به هر جنایتی دست زده و با زد وبند ها و باج های کلانی که می دادند، به سادگی فرارنموده و باز می گشتند(گذشته از مورد هایی که این جنایت کاران با همه برنامه ریزی هاو زد وبندها به دام افتادند و راز از پرده برون افتاده و دیگر نتوانستند آن را پنهان کنند) دیگر گذشته است و سردمداران رژیم هر روز در هراس بیشتراز رو شدن هر چه بیشتر پرونده جنایت های آنها و تعقیب های جهانی و گرفتاری در چنگال دادگری به سر می برند. این راه درستی است که باید هر روز با شدت بیشتر دنبال شود. اگر این سخت گیری ها، گشایش پرونده جنایت های حکومت، افزودن نام بسیاری دیگر از مقام ها ودیپلمات های حکومت به لیست سیاه، بلوکه کردن دارایی های شرکت ها، سران و مقام های حکومتی و فرماندهان سپاه و.... دیگر برنامه های تحریمی در راه فشار به حکومت اسلامی به درستی انجام پذیرد، از کوشش های به حق مردم ایران در راه به دست آوردن ازادی ورسیدن به حق انسانی و شهروندی خود پشتیبانی حقیقی شود، ایرانیان خود نیز در برابر رژیم به یک اتحاد ملی دست یافته و مبارزه خود را سامانی درست دهند، کمترین نیازی به درگیری نظامی که ایران را ویران خواهد نمود، نخواهد بود و این رژیم رسوا از درون متلاشی خواهد شد.

پا نویس:
1 ـ چون همیشه باید یاد آور شد که در میان این قشر اجتماعی نیز چون همه دیگر قشرها، انسان های درست کار وشرافتمند نیز وجود داشته و دارند هرچند اندک نیز باشند. نمی شود چشم خود را بر کار بزرگ و تاریخی آیت الله منتظری بست. او به قدرت نه گفت و وجدان وشرافتش را به آن نفروخت و نشان داد که قدرت اگر بخواهد چهارچوب ها ی انسانی واخلاقی را لگد مال کند، برای یک انسان شرافتمند چون اوکمترین ارزشی ندارد. می توان با باور و دیدگاه های آیت الله منتظری کاملن مخالف نیز بود ولی در برابر وجدان بیدار، پایداری و دلیری اش در برابر ملایان سرکوبگرف شیاد وشیفته قدرت که دین ومذهب را به دکان و کاسبی تبدیل کردند، می بایست حق را گفت و کار بزرگ، ارزنده وتاریخی او را ستود. شنا خلاف جریان آب در آن زمان و در برابر خمینی نه کار کوچکی بود ونه کار هر کسی!